وجود دوست تو زندگی هر ادمی ضروریه.
مخصوصا یه دوست صمیمی و قابل اعتماد که بتونی با خیال راحت و بدون نگرانی هر حرفی رو که داری باهاش بزنی.
درخلال این حرف زدنها میتونه باهات همدلی کنه و باعث ارامشت بشه و تحمل سختی هارو برات راحت تر کنه. به نظر من ادم که از مشکلاتش حرف میزنه بارشون رو سبکتر میکنه. همچنین وقتی درباره مشکلاتت حرف میزنی ممکنه در همون حین تعریف کردن خودت راه حلی پیدا بکنی و حتی ممکنه دوستت یه پیشنهادی بهت بده که بتونه راه حل خوبی باشه برات. و چون دوستت از یه زاویه دیگه داره به موضوع نگاه میکنه قطعا دیدگاههای متفاوت تری بهت میده و اینم خودش بیشتر کمکت میکنه. اینطوری اون جنبه هایی که ندیده بودی رو ممکنه بتونی بفهمی و درک کنی.
منتها همه اینا منوط به اینه که اون دوست قابل اعتماد و امین باشه و صد البته نادان نباشه. دوستی نباشه که راهنماییهاش در جهت خالی کردن عقده ها و کمبودهای خودش باشه. بلکه واقعا دلسوزانه در کنارت باشه.
واقعا وجود این ادمها توی زندگی هر کسی لازمه.

این لحظه واقعا به یکی از این دوستها نیازمندم.
من دوستهای زیادی دارم ولی تنها یکیشونه که تا حدودی باهاش میتونم در باره بعضی مسائل صحبت کنم. توی اون بعضی مسائل فوق العاده است.
اما الان که برای صحبت کردن درباره یه سری چیزهای دیگه و جنبه های دیگه زندگیم به یه دوست نیاز دارم، میبینم همچین دوستی رو در کنارم ندارم.

شاید برای همه دختر ها مادرهاشون این نقش رو بازی کنن و محرم رازها و صحبتهاشون باشن. ولی برای من همیشه این نقش رو پدرم بازی میکرده. اونقدر که پدرم از جیک و پوک زندگی من خبر داشت مادرم اصلا به ذهنشم خطور نمیکرد که همچین چیزهاییم باشه(هرچی). نمیدونم چرا همیشه با پدرم راحت تر بودم درصورتی که مادرم فوق العاده مهربون و دلسوزه.
حالا به کنار.
از اونجایی که خدا تصمیم گرفت همچین دوستی رو برای خودش ببره و منو تنها ول کنه ایجا روی زمین، الان از نعمت داشتن همچین دوستی محرومم و فوق العاده به وجودش نیازمند.

از اینکه همچین دوستی ندارم از خودم حرصم گرفت. برای همین اینجا نوشتم شاید حرصم خالی بشه. که نشد :)



مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها