"عزت نفس از دو بخش با هم مرتبط تشکیل می شود. یکی داشتن احساس اطمینان در برخورد با چالش های زندگی (باور خودتوانمندی) و دیگری احساس داشتن صلاحیت برای خوشبخت شدن (احترام به خود یا حرمت نفس)است."



"باور خود توانمندی به معنای داشتن اطمینان به عملکرد ذهن است. یعنی این که باور کنیم توانایی فکر کردن، درک نمودن، آموختن، انتخاب کردن و تصمیم گیری داریم. یعنی این که بتوانیم حقایق و واقعیت های مربوط به نیازها و خواسته های خود را درک کنیم و به خود اعتماد و اتکا داشته باشیم."



"احترام به خود یا داشتن حرمت نفس، به معنای اطمینان داشتن به ارزش خود است، یعنی آن که به خود حق بدهیم که زندگی کنیم و شاد باشیم."



"داشتن عزت نفس زیاد، یعنی خود را شایسته و مناسب زندگی دانستن. برعکس عزت نفس اندک، یعنی خود را مناسب شرایط زندگی احساس نکنیم. خود را به عنوان یک انسان اشتباه و نامناسب در نظر بگیریم."



"انسان موجودی است که میتواند درباره تعقیب هدف های ارزشمند تصمیم بگیرد و بعد برخلاف آن رفتار کند."



"هر زمان که نیاز به اقدام داریم، نیاز به مبارزه و برخورد داریم، نیاز به گرفتن یک تصمیم اخلاقی داریم، روی احساس و برداشت خود از خود تاثیر مثبت و منفی می گذاریم. و هر آینه اقدام نکنیم و به رغم ضرورتی که وجود دارد تصمیمی نگیریم، این نیز روی برداشتی که از خود داریم اثر می گذارد."



"اما آیا شجاعتی از این مهمتر وجود دارد-یا موضوعی چالش انگیزتر و گاه هول انگیزتر از این هست-که با ذهن، قضاوت و رعایت ارزش های خود زندگی کنیم؟ این سوالات ما را به شش رکن عزت نفس می رسانند."



کتاب روانشناسی عزت نفس

ناتانیل براندن




مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها